سلام=)
این قسمت پنجم داستانم هستش
مطمئنم که خوشتون میاد
سقف ریخت=|
خخخ راستش خودم این قسمت رو خییییلی دوست دارم!
دیگه ببخشید اگه من و جیمز خیلی حرف زدیم!
دیگه حریف ندارم.
پس!
کمر بند های خود را بسته و به ادامه مطلب پرواز کنید!
ووووووووووووووووووووویییییییییییییییییییییییییژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ.
راستی!!!
این سری دیگه واقعا کمر بند های خودتون رو ببندید چون یک ترمز کاااااملا ناگهانی در راهه!
درباره این سایت